
تا سحر مسلم میان کوچهها آواره بود - مهدی رسولی
متن قطعه : تا سحر مسلم میان کوچهها آواره بود
دلبر احرام بسته لیلی خیمه نشین
چون خم موی تو قامت هایمان خم میشود
بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ کربلا
مادری آمادهی ماه محرم میشود
تا سحر مسلم میان کوچهها آواره بود
این چنین غربت گریبان گیر آدم میشود
زیر لب میگفت جان مادرت کوفه نیا
روزی زینب در اینجا درد و ماتم میشود
نظر یا سوال خود را بنویسید