
داستان پسر مهزیار - حجت الاسلام مومنی
متن قطعه : داستان پسر مهزیار
علی ابن مهزیار اهوازی بعد از این همه سال که مشرف می شد به مکه به قصد دیدن حضرت می رفت و رفتن مکه یک بار آن واجب بود و بقیه واجب نبود . « مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه »
دور خانه دارد می گردد . کسی دست روی شانه او زد و گفت دنبال کی داری می گردی گفت دنبال امامی می گردم که المحجوب عن العالم در پرده قرار دارد . آن پیک جواب داد پسر مهزیار اشتباه گفتی او محجوب نیست «مَا هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ وَ لَکِنْ حَجَبَهُ سُوءُ أَعْمَالِکُمْ»«امام زمان (عج) از شما محجوب نیست، آنچه که بین او و شما مانع شده عملکرد بد شماست.»
نظر یا سوال خود را بنویسید