
تفسير سور جزء سی - حجت الاسلام میرباقری
متن قطعه : تفسير سور جزء سی
94-06-28 بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعين اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک اين سورهي مبارکه در ترتيب قرآن جزء آخرين سوره هاست سورهي 111 ام ولي در نزول جزء سورههايي است که در مکه نازل شده و شايد در اوايل دعوت حضرت در شأن نزولش گفتند وقتي حضرت مامور شدند که دعوت خودشان را علني بکنند که تا سه سال حضرت دعوتشان در مکه مخفيانه بود اول مامور شدند «وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» (شعرا/ 214) نزديک ترين عشيرهي خودشان را دعوت بکنند اينها را جمع کردند و دعوتشان کردند در اين دعوت مواجههاي بين ابي لهب با حضرت واقع شد که در پاسخ او اين سوره نازل شده پس از اين قرائن استفاده ميشود جزء سور مکيهاي است که در اوايل علني شدن دعوت حضرت نازل شده در قرآن ملاحظه فرموديد در مواقف متعددي خداي متعال تهديد به عذاب ميکند لعن ميکند دشمنان حضرت نبي و اسلام و حضرت حق را ولي با عنوان کلي آنهايي که پيغمبر گرامي را اذيت کردند خداي متعال لعنتشان کرده و امثال اينها بعضي از اشخاص هستند که آياتي در مذمت آنها نازل شده ولي شأن نزول است و اسمشان در آيه نيامده يا آيات کثيري است که تاويل ميشود به دشمنان نبي اکرم و اهل بيت تاويل است شايد همين يک جا است که با صراحت نام برده شده و خداي متعال لعن کرده لعن کرده يا حکم کرده قضا است يا اين که اخبار است در هر صورت اين مذمت در باب شخص با عنوان يک جا شايد بيشتر نيست آن هم در همين سورهي کوچک است بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ که سوره هم با بسم الله شروع ميشود در عين اين که همراه با اين لعن است اين هم نکتهي لطيفي دارد مثلا سورهي برائت اگر سورهي مستقلي باشد چون با برائت شروع ميشود بسم الله ندارد «بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ» (توبه/ 1) ولي اين جا با اين که با لعن است با بسم الله شروع شده ترجمهي ظاهري اش اين است صحبت از هلاک ابي لهب است که عموي پيغمبر بوده کنيه اش ابي لهب است کنيه يک نوع نامگذاري در عرب است که مُصدَّر آغاز اين نام اب يا ام است پدر فلاني مادر فلاني و اين کنيهها گاهي اوقات بر اساس اين بوده که شخصي فرزندي داشته آن را مکنا به اين فرزند ميکردند مثل ابوعبدالله ولي گاهي اوقات به خاطر صفت و خصوصيتي که در فرد بوده و صفت بارزي بوده او را مکنا به يک کنيهاي ميکردند مثل ابوالخير ابوالفضل پدر فضل سرچشمهي فضائل اين جا هم اين طوري است ابو لهب لهب به معني شعلههاي آتش است وقتي دود ندارد تعبير به لهب ميشود ابولهب يعني پدر زبانههاي آتش اين کنيهها معاني هم دارد روشن ميشود در اين آيه پس بحث از دو تباب و خسارت است «تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ» (مسد/ 1) تباب به معني خسارت است بعضي لغويين گفتند خسارتي که استمرار پيدا ميکند تا به هلاکت انسان ميرسد خسارتهاي کوچک را تعبير به تباب نميشود ترجمهي سوره اين است خسارت کرد يا سه احتمال دارد...
نظر یا سوال خود را بنویسید