پنهان نخواهم کرد این عشق نهان را
حنیف طاهری
من السماوات اولی
حنیف طاهری
خیلی بعد از این سفر از زمونه دلخورم
حنیف طاهری
وا فریادا ز عشق وا فریادا
حنیف طاهری
گریهی مستانه تماشا دارد
حنیف طاهری
سر اومد کاسهی صبرم
حنیف طاهری
مرد در ویرانه و ویرانه را آباد کرد
حنیف طاهری
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
حنیف طاهری
دل سنگ آب شد از گریه تو گریه نکن
حنیف طاهری
اکنون که آمد ز سفر ماه منیرم
حنیف طاهری
هر بار که تو کوچه میرفتم
حنیف طاهری
سر آمد شام غم هایم
حنیف طاهری
برگریز پاییز بگذرد
حنیف طاهری
به آه قلب خسته قسم
حنیف طاهری