
مهربانی امام هادی (ع)
برچسب ها
متن قطعه : مهربانی امام هادی (ع)
روزی شخصی نزد متوکل عباسی آمد و از امام هادی (ع) نزد او شکایت کرد. او دستور داد تا امام را از مدینه که شهر آبا و اجدادش بود به سامرا بفرستند. به این ترتیب امام هادی (ع) را از اهلش جدا کردند و در هنگام ترک مدینه آن مرد نزد امام آمد و ابراز خرسندی و پیروزی نمود و ادامه داد که اگر در این رابطه به کسی حرفی بزنی کاری بدتر از این انجام خواهم داد. امام هادی (ع) به او فرمود که من در مورد تو با خدا صحبت کردم و در این زمان مرد به خود آمد و به التماس افتاد. امام در نهایت مهربانی به مرد گفت که برو من تو را بخشیدم. امام را به سامرا برده و به شهادت رساندند.
نظر یا سوال خود را بنویسید